امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز؛ یک سال، وقت خیلی زیادی است، با این حال آن قدر نیست تا بشود در آن، داغ نبودن بعضی چیزها یا برخی کسان را هموار کرد. نبودن و فقدان آدمهای حسابیای که با حضورشان میتوانستند برخی زخمهای جامعه را التیام ببخشند، همیشه دردناک است. فرقی هم نمیکند از فقدان آنها یک سال گذشته باشد یا کمتر و بیشتر. زخم رفتنشان همیشه تازه است.
از این دست آدمها هم زیاد هستند. یکی از آنها «اصغر کفشچیان مقدم» است؛ کسی که یک سال قبل، در چنین روزهایی بر اثر عوارض کرونا درگذشت. کفشچیان، عمرش با اینکه طولانی نبود، پهنا داشت و در همین فرصت اندکی که داشت، کارش را در مقام هنرمند به بهترین شکل انجام داد. او در مدت زندگی اش به تولید آثار هنری فاخر و ماندگار پرداخت، ضمن اینکه هر چیزی که بلد بود و به مرارت کسب کرده بود، به نسلهای بعدی آموزش داد.
این جمله را به صورت فراوان و از زبان هنرمندان زیادی شنیده ام که نمیخواهند کلمه استاد را به اسمشان بچسبانند. کلمه استاد در ذهن آنها لقبی پرطمطراق و دهان پرکن به حساب میآید. کلمهای است که شرایط سنی و بعضی چیزهای دیگر را میطلبد. یک نوع فداکاری در آن پنهان است که هرکسی به خودش جرئت نمیدهد سمت آن برود. گذشتن از همه سختیها و تحمل رنج و روشن کردن راه برای جوانان، دلی بزرگ و روحی بلند میخواهد.
روشن کردن راهی که آدم خودش در تاریکی رفته و پایش هزاربار در لبههای پرتگاه ناامیدیها لغزیده است، دلسوزی برای شاگردان و پیگیر موفقیت بقیه بودن هم، یکی دیگر از آن اموری است که در این کلمه جا میگیرد. همه اینها را اصغر کفشچیان در مدت کوتاه عمرش داشت و این لقب و لباس، کاملا اندازه اش بود. او حتی به شصت هم نرسید و در پنجاه وهشت سالگی بناگاه کوله بارش را بست و برای همیشه زمین را ترک کرد و به سفری دور و بی بازگشت رفت.
بدون شک در بین مفاخر و اسمهای بزرگی که مشهد و خراسان تاکنون به خودش دیده است، او جایگاهی محکم و همواره دارد. قصد ندارم زندگی نامه او را شرح بدهم، ولی برای شناساندن بعضی آدم ها، لازم است زندگی آنها را واکاوی کنیم. فعالیتهای هنری او، فهرست بسیار بلندوبالایی میشود که در این چند کلمه و در این نوشته نمیگنجد، با این حال کمی از آن را اینجا بازگو و سعی میکنیم به طور خلاصه و فهرست گونه به آنها بپردازیم. اصغر کفشچیان مقدم، سال۱۳۴۲ در مشهد به دنیا آمد. او بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و گرفتن دیپلم، به تهران رفت و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، نقاشی خواند و مدرک کارشناسی خود را در سال۱۳۷۰ دریافت کرد.
بعد آن راهی فرانسه شد و از دانشگاه استراسبورگ فرانسه، مدرک کارشناسی ارشد و دکتری هنرهای تجسمی خود را طی هشت سال، دریافت کرد. تحصیلات تکمیلی اش در همین نقطه پایان نگرفت. او بسیار مشتاق بود که چیزهای جدیدی بیاموزد و نگاهش را به جهان پهنا ببخشد، بنابراین وارد یکی از دانشگاههای معتبر هنر جهان، یعنی دانشگاه سوربن شد و در آنجا تحصیلاتش تا مقطع دکتری را ادامه داد. سرانجام در سال۱۳۸۷ مدرک دکتری خود را از یکی از بهترین دانشگاههای هنری جهان دریافت کرد.
در تمام این مدت از تولید آثار هنری، نگارش مقالات و کتابهای مختلف و ترجمه کتابهایی در زمینه هنر از زبان فرانسه و انگلیسی و داوری و شرکت در جشنوارههای مختلف هنری غافل نشد. نگارش بیشتر از ۱۵ جلد کتاب و ۷۰ مقاله که در خارج و داخل کشور چاپ شده اند، شرکت در بیشتر از ۱۵ جشنواره بین المللی و داخلی، داوری بیشتر از ۱۶ جشنواره بین المللی و داخلی، انجام بیشتر از ۲۰ عنوان کار اجرایی در زمینه هنر و مسئولیتهای مرتبط با آن، راهنمایی و مشاوره برای بسیاری از پایان نامهها و تولید دهها اثر هنری فاخر و ماندگار، گوشهای از کارنامه پربار اوست.
به هرروی فقدان آدمهایی مثل او برای جامعه هنری و فرهنگی، ضایعهای جبران ناپذیر بود؛ زیرا قلهای بلند از علم، هنر، مهر و تواضع در جهان بود و برای همیشه هست.